شنبه های مهارتی

خلاصه :

امروز هم یک روز زیبای خدا بود که ما کنار هم بودیم

یک روز که شاید خیلیا بعد از عزاداری خسته و خواب آلود بودن 

ولی ما چون آب تنی داشتیم به موقش خواب از سرمون پرید 

اول صبح بعد از میل کردن صبحانه و ورزش و صبحگاه رفتیم کلاس در کلاسمون ماز باید حل می کردیم، یک ماز جذاب با 3 راه برای رسیدن یک زنبور به گلهاااااااااااا حل کردیم مثل آب خوردن اگرم مشکلی بود خانوم بهمون میگفتن باید چطوری راه پیدا کنیم که زنبور برامون عسل درست کنه 

بعد از کلاس هم اومدیم خانه کودک و بازی کردیم و میان وعده میل کردیم تا قوت بگیریم برای آبتنی 

القصه رفتیم آبتنی دیگه این توضیح نداره، باید باشید تا لذت بردن ما رو ببینید

بعد از آبتنی برای این که گرم بشیم نشستیم تو آفتاب و خوراکی خوردیم

ساعتهای بعد دو تا کار داشتیم 

1- انجام یک کاربرگ: این کاربرگ باید دو تا شکل را شبیه هم نقاشی می کردیم و اگر چیزی کم داشت به آن اضافه می کردیم. خانوم برامون توضیح داد چیکارا کنیم بعد هم وقت داد خاله همشو حل کردیم و رفتیم پیش خاله تا نگاه کنه و بهمون استیکر ستاره بدن  همهههههههههههههههه هم مشتاق استیکر تا این حد که دیگه می خواستن همه استیکرا رو صاحب بشن 

2- دوخت و دوز برنامه محبوب مااااااااااااااا، یک طرح قلب داشتیم که باید اونو به روشی که خانوم میگفت می دوختیممممممممممممممممم

کارای امروزمون هم تمام شده و ما منتظریم بریم خونه و ناهار بخوریم