رویدادهای مدرسه
🌹🌹🌹 شنبه های مهارتی🌹🌹🌹
خلاصه :
سلااااااااااااااااااااااام شنبه بخیر و نیکیسلام و صد سلام به همه شما که این گزارش و می خونین
امروز بحمدالله یک روز خوب بود می دونین چرااااااااااااااا؟ بله چون ما همگی با هم شاد بودیم و بازی کردیم و چیز یاد گرفتیم
بزنین بریم ببینیم امروز چه اتفاقاتی افتاده
بله صبح که آمدم خانه کودک صبحانه میل کردیم و قوت گرفتیم بعد هم رفتیم صبحگاه اونجا قران خوندیم، شاد بودیم، ورزش کردیم و بازی کردیم و بعد رفتیم سرکلاسهامون
کلاس اول ما قرآن بود با خانم موسوی جان، اونجا تمرین کردیم و سوره همزه رو خوندیم و به داستانش گوش دادیم
کلاس بعد از اول ما کلاس آبتنی بود بعد از میل کردن میان وعده و کمی بازی در خانه کودک رفتیم آبتنی که خیلی بهمون خوش میگذشت همدیگرو خیس می کردیم و خنک میشدیم تازه خانوم هم اومد با شیلنگ آب بارون باروند و ما کلی بازی کردیم و جیغ کشیدیم و بالا پایین پریدیم
بعد از این همه هیجان نوبت رختکن بود نفر به نفر می رفتیم و لباسامون و عوض می کردیم و خشک می شدیم اگرم کسی دوست داشت می تونست یه مقدار تو آفتاب بشینه تا گرم بشه
بعد هم اومدیم داخل خانه کودک و بازی کردیم
این بار خاله با یک اسلحه افتاد دنبالمون و می خواست بما تیز بزنه ولی نمی تونست و ما فریادزنان فرار می کردیم و خانه کودک و گذاشته بودیم رو سرمون
القصه بازی که تموم شد رفتیم کلاسهای سوم و چهارممون
کلاس سوم ما دوخت و دوز بود که باید یک رنگین کمان رو از جاهایی که بهمون گفتن می دوختیم و بعد رنگ می زدیم
کلاس آخرمون هم باید در یک کاربرگ شکلهای شبیه هم رو یک رنگ شبیه هم می زدیم
الانم کلاسهاتموم شده و ما رفتیم خونه و خانوم دارن براتون میگن چه اتفاقاتی افتاده