آموزش
۲شنبه ۱۰ آذر ماه
خلاصه :
🌸در کلاس اول ابتدا برای بچهها داستان زیر خوانده شد
بعد با خمیر بازی با بچه ها خانه قارچی ساختیم🍄
عنوان داستان خانه قارچی و مهمون کوچولو
روزی روزگاری توی دل به جنگل سبز و خنک یه خونه قارچی زندگی میکرد بله درست شنیدی این قارچ یه خونه بود سقفش قرمز بود با نقطه های سفید، بدنش کرم رنگ و نرم بود و یه
در کوچولو داشت که همیشه تق تق صدا میداد
.
توی این خونه خانم حلزون زندگی می.کرد خیلی باسقه بود و همیشه توی خونه اش تمیزکاری
میکرد و چای نعنا دم میکرد که بویش کل جنگل رو پر میکرد.
یه روز بارونی،صدای کوچیکی از پشت در اومد تق تق امیرحسین خانم حلزون در رو باز کرد و دید یک کرم کوچولو زیر بارون ایستاده کرم گفت :
خونمو گم کردم میتونم یه ذره بیام تو تا بارون بند بیاد؟ «
خانم حلزون لبخند زد و گفت: البته عزیزم خونه من همیشه جای یه مهمون کوچولو رو داره.
کوچولو داخل اومد دمش رو خشک کرد چای خورد و کنار شومینه گرم شد. وقتی بارون بند اومد کرم کوچولو :گفت: ممنون خانم حلزون خونت مثل قصه ها بود کاش منم یه خونه داشتم.
خانم حلزون فکر کرد و گفت: شاید همین اطراف یه قارچ کوچیک دیگه هم باشه بیا با هم بگردیم و یه خونه قارچی برات بسازیم
🌸کلاس بعدی خوندن کتاب داگلی بغل میخواد و در جست و جوی یه بغل گرم و نرمه که آخرقصه فهمید که گرم و نرم و خفن ترین بغل دنیا بغل مامانه😍 و انجام بازی به چفتُ های خفن
🌸بعد خوردن نودل های خوشمزه میان وعده انرژی گرفتیم و با انرژی بیشتر به کلاس ها رفتیم😋
🌸ایستگاه سوم به حل کتاب در قسمت های پرداختیم که در گذشته غایب بودن هر بچه قسمت مربوط به خودش رو انجام داد 🙂در ادامه هم بازی کردیم
🌸ایستگاه بعدی به کمک اوریگامی یه فیل قشنگ درست کردیم 😍😍😍🐘🐘🐘🐘🐘
🌸رفتیم لی لی پوتی و حسابی بازی کردیم
🌸بعد رفتیم ناهار خوشمزهمون رو خوردیم🤩🤩🤩
🌸کلاس بعدی داستان درخت افرا رو خوندیم
🌸بعد با جنگا در کلاس آخر بازی کردیم
